زبانشناسی اجتماعی
سارا جوکار؛ بهمن زندی؛ حسین رحمانی؛ علی رضا قلی فامیان
چکیده
هدف مقالۀحاضر بررسی میزنوشتههای دبیرستانهای دخترانه از دیدگاه زبانشناسی اجتماعی است. در این راستا ابتدا پژوهشهای پیشین و همسو، معرفی و سپس مبانی نظری مربوطارائه شدند.برای جمعآوری دادههای این پژوهش از عکسبرداری استفاده شده است که ابتدا دادهها فیشبرداری و سپس با توجه به مضمون طبقهبندی شدند. جامعۀ آماری شامل 705 ...
بیشتر
هدف مقالۀحاضر بررسی میزنوشتههای دبیرستانهای دخترانه از دیدگاه زبانشناسی اجتماعی است. در این راستا ابتدا پژوهشهای پیشین و همسو، معرفی و سپس مبانی نظری مربوطارائه شدند.برای جمعآوری دادههای این پژوهش از عکسبرداری استفاده شده است که ابتدا دادهها فیشبرداری و سپس با توجه به مضمون طبقهبندی شدند. جامعۀ آماری شامل 705 میزنوشتۀ دو دبیرستان در تهران و کرج بوده است. ابتدا دادهها از لحاظ نظام نوشتاری و سپس از نظرِ مضامین بررسی شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع اسنادی بوده است. نتایج بررسی بیانگر این است که خط فارسی بیشترین نوشتهها را به خود اختصاص داده است. همچنین نام خاص، تقلب، دلنوشته، یادگاری، تابو، طنز و شوخی و خداخوانی بیشترین مضامین میز نوشتههارا در بر میگیرند. نتایج آزمون t تک نمونهای تأیید نمود که اکثر میزنوشتهها مضامینی برای بیان احساسات مانند عشق و نفرت است و میزنوشتههای کمتری برای بیان مسائل غیراحساسی است.
زبان و ارتباطات
سید علی اصغر سلطانی؛ زهرا کرمی
دوره 1، شماره 1 ، دی 1395، ، صفحه 9-20
چکیده
زبانشناسی اجتماعی حوزهای میانرشتهای است که میتواند منظری زبانشناختی از حوزة گستردة اجتماع و فرهنگ را به تصویر بکشد. یکی از حوزههای مهم فرهنگ عامه ترانههای مردمپسند است که تا کنون، در ایران، از این چشمانداز مورد مطالعة جدی قرار نگرفته است. اشعار غنایی موجود در این ترانهها انعکاسی از فرهنگ عمومی هر جامعه است که ...
بیشتر
زبانشناسی اجتماعی حوزهای میانرشتهای است که میتواند منظری زبانشناختی از حوزة گستردة اجتماع و فرهنگ را به تصویر بکشد. یکی از حوزههای مهم فرهنگ عامه ترانههای مردمپسند است که تا کنون، در ایران، از این چشمانداز مورد مطالعة جدی قرار نگرفته است. اشعار غنایی موجود در این ترانهها انعکاسی از فرهنگ عمومی هر جامعه است که این نکته مطالعة آنها را ارزشمند میسازد. اگرچه ترانههای مردمپسند دارای مضامین مختلفی هستند اما، همواره، «عشق» از مفاهیم کلیدی و تکرارشونده در آنهاست. پژوهش حاضر به بررسی این نکته میپردازد که در هر برهة تاریخی، این مفهوم چگونه در ترانههای بیانشده انعکاس یافته است. همچنین در پی آن است که از دریچة نظریه و روشِ تحلیل گفتمان و با تمرکز بر نظریة گفتمان پساساختگرای لاکلا و موف، چگونگی تعریف مفهوم عشق و بهویژه شگردهای گفتمانی استفادهشده برای تثبیت معنای پیشنهادی ترانه از این مفهوم، و نیز زنجیرههای همارزی و تفاوت شکلگرفته حول آن را بررسی کند. نمونۀ مورد تحلیل 16 ترانة عاشقانة ایرانی را شامل میشود که از میان ترانههای اجراشده توسط خوانندگان مرد و زن، در فاصلة سالهای 1350 تا 1357 ش، به روش نمونهگیری اتفاقی انتخاب شده است. نتایج نشان میدهد که ترانههای بررسیشده از «حضور طبیعت»، «ارجاع به گذشته»، «جاودانهسازی» و توسل به «نظم گفتمانهای حاضر»، بهخصوص «نظم گفتمانهای دینی و سیاسی»، برای تثبیت معنا بهره بردهاند.