و سایر موضوعات پیشنهادی
فاطمه اکبری
چکیده
نامشناسی در تعریف قدیم خود علمی است که به ریشهشناسی و معنای نامها توجه دارد اما در تعریف جدیدترش گسترهای به مراتب وسیعتر را دربرمیگیرد و این قابلیت را هم پیدا کرده است که نه تنها خود در شاخههای متعددی چون جاینامشناسی، انساننامشناسی، حیواننامشناسی، نامهای تجاری و مطالعات نام در ادبیات گسترش یابد، ...
بیشتر
نامشناسی در تعریف قدیم خود علمی است که به ریشهشناسی و معنای نامها توجه دارد اما در تعریف جدیدترش گسترهای به مراتب وسیعتر را دربرمیگیرد و این قابلیت را هم پیدا کرده است که نه تنها خود در شاخههای متعددی چون جاینامشناسی، انساننامشناسی، حیواننامشناسی، نامهای تجاری و مطالعات نام در ادبیات گسترش یابد، بلکه توانسته است همراه با علوم دیگر، مطالعات بینارشتهای نوینی را پدید آورد. از این رو، جای تعجب ندارد که به طور روزافزون پژوهشگران بیشتری را به خود جذب میکند. هدف این مقاله ارائۀ اطلاعاتی در مورد نهادها، همایشها، مجلات علمی، مراکز آموزشی و منابع پایۀ نامشناسی است و میتواند خصوصا برای دانشجویان و علاقهمندان به آشنایی با نامشناسی در دنیای غرب مفید باشد. در انتها، نامشناسی در جهان غرب از لایهای بالاتر بررسی میشود و راهکارهایی برای پیشبرد این علم در ایران ارائه میشود.
و سایر موضوعات پیشنهادی
طیبه فتحی ایرانشاهی؛ سید محمود میرزایی الحسینی؛ شیرین پورابراهیم
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی چند ضربالمثل عربی در حوزة حیوانات بر اساس نظریة آمیختگی مفهومی فوکونیه و ترنر (2020) در چهارچوب معناشناسی شناختی میپردازد. آندرسون (2013) با ارائة انگارة آمیختگی مفهومی ویژة مثلها معتقد است ضربالمثل حاصل ادغامهای مفهومی است که ابتدا معنای پایه و سپس معنای موقعیتی و کنشی مثل را میسازند. انگاره آندرسون میتواند ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی چند ضربالمثل عربی در حوزة حیوانات بر اساس نظریة آمیختگی مفهومی فوکونیه و ترنر (2020) در چهارچوب معناشناسی شناختی میپردازد. آندرسون (2013) با ارائة انگارة آمیختگی مفهومی ویژة مثلها معتقد است ضربالمثل حاصل ادغامهای مفهومی است که ابتدا معنای پایه و سپس معنای موقعیتی و کنشی مثل را میسازند. انگاره آندرسون میتواند حضور عناصر زبانی، فرهنگی-اجتماعی و موقعیتی در معنی را توجیه کند. شش ضربالمثل عربی در حوزة حیوانات انتخاب و بر اساس آندرسون (2013) توصیف و تحلیل شد. نتایج نشان میدهد که معانی تربیتی، وعظ، حکم و غیره حاصل سه نوع آمیختگی است. در ابتدا، فضای حیوان-انسان با هم تلفیق میشوند و از طریق رابطة استعاری «انسان بهمثابه حیوان»، فضای آمیخته اول حاوی معنای پایه شکل میگیرد. این معنای زبانی با تلفیق با موقعیت کاربردی، آمیختة دوم حاوی معنای موقعیتی را میسازد. در نهایت معنای کامل ضربالمثل بهصورت یک کنش در موقعیتهای کاربردی مربوطه ایجاد میشود.
و سایر موضوعات پیشنهادی
حسین رحمانی
چکیده
الگوی یول (1996) پیشانگاریها را به 6 دستۀ وجودی، واقعی، واژگانی، ساختاری، غیرواقعی و خلاف واقع تقسیمبندی میکند. پیشانگاریها ساختهایی زبانی هستند که توجه خواننده/شنونده را به خود جلب نمیکنند و در جریان گفتگو بدون بحث پذیرفته میشوند، به کسب اطلاعات در زمینههای مختلف کمک میکنند و این مهم در نمایشنامه از آن جهت ...
بیشتر
الگوی یول (1996) پیشانگاریها را به 6 دستۀ وجودی، واقعی، واژگانی، ساختاری، غیرواقعی و خلاف واقع تقسیمبندی میکند. پیشانگاریها ساختهایی زبانی هستند که توجه خواننده/شنونده را به خود جلب نمیکنند و در جریان گفتگو بدون بحث پذیرفته میشوند، به کسب اطلاعات در زمینههای مختلف کمک میکنند و این مهم در نمایشنامه از آن جهت که به شخصیتپردازی و پیشبرد طرح نمایشنامه کمک میکند، حائز اهمیت است. در پژوهش حاضر نگارنده با بررسی پیشانگاریهای موجود در نمایشنامۀ ارثیۀ ایرانی، در پی آن است که نشان دهد فرادستی و فرودستی در استفاده از پیشانگاریها مؤثر بوده و اعضای خانوادۀ فرادست از پیشانگاریهای ساختاری برای استنطاق، کسب و یا تکمیل اطلاعات خویش و اعضای خانوادۀ فرودست بیشتر از پیشانگاری واژگانی و در راستای شخصیتپردازی خود و دیگران و پیشبرد طرح نمایشنامه استفاده میکنند. علاوه بر این، بین زنان و مردان در استفاده از پیشانگاری تفاوت وجود دارد و مردان بیشتر از زنان از انواع آن استفاده میکنند؛ این تفاوت در پیشانگاری واقعی بیشتر نمایان است و به این دلیل است که شخصیتهای مرد اطلاعات خود را مستقیم و بدون حاشیهروی ذکر میکنند. این پژوهش با بررسی معناشناختی وکاربردشناختی پیشانگاریها در حوزۀ شخصیتپردازی و پیشبرد طرح داستانِ نمایشنامه، پژوهشی نو و بدیع به شمار میآید.
و سایر موضوعات پیشنهادی
ساناز قربانی؛ جلال رحیمیان؛ امیرسعید مولودی
چکیده
هدف پژوهش حاضر یافتن پاسخ برای این پرسشها است که دستور (اقسام کلمه، تصریف، دستور واژگانی) چه نقشی در تجلی استعاری حوزۀ مبدأ دست به عنوان عضوی از اعضای حوزۀ مفهومی اندامهای بدن انسان ایفا میکند و دیگر اینکه سهم هریک از سطوح مورد بررسی دستور در تجلی استعاری این حوزۀ مفهومی چقدر است؟ به بیانی دیگر، مشخص شود که کدامیک از این سطوح ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر یافتن پاسخ برای این پرسشها است که دستور (اقسام کلمه، تصریف، دستور واژگانی) چه نقشی در تجلی استعاری حوزۀ مبدأ دست به عنوان عضوی از اعضای حوزۀ مفهومی اندامهای بدن انسان ایفا میکند و دیگر اینکه سهم هریک از سطوح مورد بررسی دستور در تجلی استعاری این حوزۀ مفهومی چقدر است؟ به بیانی دیگر، مشخص شود که کدامیک از این سطوح نقش بیشتری در تجلی استعاری واحدهای واژگانی دست به عنوان یک حوزۀ مبدأ ایفا میکنند. به منظور پاسخ دادن به این پرسشها از پیکرۀ همشهری (نسخۀ 2) استفاده میشود تا نقش دستور در استعاریشدن مفاهیم واژگانی در حوزۀ مفهومی دست بهعنوان یک حوزۀ مبدأ تعیین شود. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که سطح نخست دگنان (2005، 2006) نقشی در استعاریشدن مفاهیم ندارد. از میان مؤلفههای سطح دوم، صورت مفرد در هریک از کاربردهای استعاری و تحتاللفظی تنها صورت معنادار تصریف است. با این وجود، طبق یافتههای حاصل از آزمون آماری مجذور خی این صورت تصریفی جمع است که در مقایسۀ این دوکاربرد، نقش مؤثرتری را در کاربرد تحتاللفظی ایجاد میکند. در نهایت، در سطح سوم الگوهای نسبتاً ثابت معناهای استعاری و الگوی نحوی آزاد دست در معنای تحتاللفظی چگونگی استعاریشدن مقولههای معنایی را بازتاب میدهند.
و سایر موضوعات پیشنهادی
سیده ساره صادقی؛ ابراهیم بدخشان
چکیده
میزان تأثیر بیماری کووید ۱۹ در زندگی مردم در چند سال اخیر سبب شده است تا در این پژوهش، به مطالعۀ میزان احساسهای گوناگون مردم نسبت به این بیماری پرداخته شود. توجه به نوع احساس بیانشده توسط مردم در شبکههای اجتماعی و موضوعات بحث شده ازجمله موارد قابل بررسی این پژوهش است. بدین منظور با استفاده از روشی پیکرهمدار ابتدا دادگان مناسب ...
بیشتر
میزان تأثیر بیماری کووید ۱۹ در زندگی مردم در چند سال اخیر سبب شده است تا در این پژوهش، به مطالعۀ میزان احساسهای گوناگون مردم نسبت به این بیماری پرداخته شود. توجه به نوع احساس بیانشده توسط مردم در شبکههای اجتماعی و موضوعات بحث شده ازجمله موارد قابل بررسی این پژوهش است. بدین منظور با استفاده از روشی پیکرهمدار ابتدا دادگان مناسب این موضوع به تعداد ۵۳ هزار مورد با استفاده از روش خزش صفحات از شبکه توییتر تهیه گردید. سپس با استفاده از کلمات کلیدی احساسی و مفاهیم استعاری-کنایی مرتبط با احساس، دستهبندی خودکار بر اساس دادگان موجود انجام گرفت تا مباحث مهم مطرحشده در این دادگان مشخص گردد. مباحثی همچون واکسیناسیون، عوارض بیماری کرونا و وضعیت بهداشتی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی، آموزشی و جهان ازجمله موضوعات مطرحشده توسط کاربران در این دوران بوده است. نتایج بهدستآمده نشان از آن دارد که برخی از موضوعات اقتصادی، بهداشتی، سیاسی و عوارض بیماری کرونا نقش پررنگتری نسبت به دیگر موضوعها برای احساسهای مختلف داشته است.
و سایر موضوعات پیشنهادی
بیستون عباسی؛ بلقیس روشن؛ نرجسبانو صبوری؛ مهدی سبزواری
چکیده
مقدمه: مقولات معنایی ساختاری پیشنمونهای دارند و از معانی کانونی و حاشیهای تشکیل شدهاند. در مرزهای نامتعین این مقولات معانی حاشیهای و اتفاقی وجود دارند که چندان پایدار نیستند و با گذر زمان از میان میروند. برخی از این معانی ممکن است دوباره در یک دورۀ زمانی دیگر و مستقل از معنای قبلی ظاهر شوند. گیرارتز (1997) این پدیده را تعدد مبادی ...
بیشتر
مقدمه: مقولات معنایی ساختاری پیشنمونهای دارند و از معانی کانونی و حاشیهای تشکیل شدهاند. در مرزهای نامتعین این مقولات معانی حاشیهای و اتفاقی وجود دارند که چندان پایدار نیستند و با گذر زمان از میان میروند. برخی از این معانی ممکن است دوباره در یک دورۀ زمانی دیگر و مستقل از معنای قبلی ظاهر شوند. گیرارتز (1997) این پدیده را تعدد مبادی معنایی مینامد. تعدد مبادی معنایی از یک سو نشانۀ خصلت پیشنمونهای معنا و از سوی دیگر بیانگر خصلت اجتماعی آن است. در این مقاله تعدد مبادی معنایی را در معانی واژههای زبان فارسی نو از سدۀ چهارم تا امروز بررسی کردیم.روش: برای انجام این پژوهش 10 واژه در حوزۀ معنایی سیاست و حکومتداری در 113 اثر نثر و نظم فارسی از سدۀ چهارم هجری تا دوران کنونی جستجو شدند و معانی مختلف آنها ضبط گردید. سپس معانی حاشیهای مشخص شدند و شرایط صدق تعدد مبادی معنایی برای آنها بررسی شد. برای سهولت بررسی، کل این دوران به دورههای صد سالۀ منطبق بر سدههای هجری قمری تقسیم شد، البته جز دورۀ پس از انقلاب اسلامی که 42 سال است. متون براساس تاریخ تقریبی نگارش به هر دوره تخصیص داده شدند.یافتهها: در این پژوهش معانی مختلف 10 واژۀ آزاد، آزادی، اداره، انقلاب، حکومت، خواجه، دستور، دولت، رژیم و سیاست برای احتمال وجود پدیدۀ تعدد مبادی معنایی بررسی شدند. از این میان پنج واژۀ آزاد، انقلاب، خواجه، دستور و سیاست دارای معانی حاشیهای هستند که تکرار آنها میتواند ناشی از پدیدۀ تعدد مبادی معنایی باشد. در مجموع 9 معنای این پنج واژه (چهار واژۀ نخست هرکدام دو معنا و سیاست یک معنا) در مقطعی از زمان وجود داشته و از بین رفتهاند و پس از زمان قابلتوجهی (احتمالاً) به طور مستقل از وقوع قبلی، بار دیگر کاربرد یافتهاند.بحث و نتیجهگیری: در نتیجۀ این پژوهش مشخص شد، در معانی پنج واژه در مجموع 9 مورد وجود دارد که میتوان تعدد مبادی معنایی به شمار آورد. وجود تعدد مبادی معنایی بدان معنا است که در یک ساختار معنایی پیشنمونهای یک معنای واحد میتواند در دو زمان مختلف در حاشیۀ مقولۀ مفاهیم یک واژه مستقل از هم تولید شود. این امر از یک سو نشاندهندۀ ویژگی پیشنمونهای معنای واژگانی و در سطحی خردتر، نشانۀ مرزهای متزلزل مقوله و معانی حاشیهای اتفاقی است. علاوه بر این، بعد دیگری از پدیدۀ تعدد مبادی معنایی ناظر بر خصلت اجتماعی معنا است، به این صورت که معنا در خلأ وجود ندارد و همچنین به سان ودیعهای ازپیشنهاده در ذهن همۀ گویشوران موجود نیست. معنا توسط گویشوران، و چه بسا توسط یک گویشور، تولید میشود و به گویشوران دیگر منتقل میگردد.
و سایر موضوعات پیشنهادی
سیده فاطمه هاشمی؛ فاطمه علوی؛ فاطمه کرمپور
چکیده
هدف از مطالعۀ حاضر بررسی نحوۀ فضاسازی و چگونگی انتقال فضا طی فرایند ترجمه از انگلیسی به فارسی با تکیه بر نظریۀ فضاهای ذهنی فوکونیه (1998) است. این مقاله بر آنست که نقش و بسامد عناصر فضاساز در تشکیل فضاهای ذهنی و میزان همسویی فضاهای ذهنی نزد مخاطبان دو زبان را ارزیابی نماید. نقش عوامل بافتی، کاربردشناختی و تأثیر مترجم در انتقال فضاهایی ...
بیشتر
هدف از مطالعۀ حاضر بررسی نحوۀ فضاسازی و چگونگی انتقال فضا طی فرایند ترجمه از انگلیسی به فارسی با تکیه بر نظریۀ فضاهای ذهنی فوکونیه (1998) است. این مقاله بر آنست که نقش و بسامد عناصر فضاساز در تشکیل فضاهای ذهنی و میزان همسویی فضاهای ذهنی نزد مخاطبان دو زبان را ارزیابی نماید. نقش عوامل بافتی، کاربردشناختی و تأثیر مترجم در انتقال فضاهایی همسان از دیگر مواردیست که در این پژوهش بدان پرداخته شده است. پیکرۀ دادههای پژوهش مشتمل بر 100 جمله از دو رمان بادبادکباز (حسینی، 2003) و پیرمرد و دریا (همینگوی، 1990) و معادل فارسی این دو اثر (غبرائی، 1396؛ دریابندری، 1385) است که با یکدیگر مقایسه و به صورت توصیفی تحلیلی ارزیابی گردیدهاند. یافتههای پژوهش گویای آنست که بیشترین بسامد عناصر فضاساز به گروههای حرف اضافه و عناصر قیدی اختصاص دارد و علیرغم برخی تفاوتها در نوع و تعداد فضاسازهای دو زبان، فضاسازی به صورت تقریبا همسان صورت میپذیرد. نقش عوامل بافتی و کاربردشناسی نیز از طریق ابهامزدایی از برخی واژهها، در ترجمۀ صحیح متن و انتقال جزئیّات فضای ذهنی، مهم ارزیابی گردید.