دانشگاه پیامنور
فصلنامه علمی - پژوهشی زبانشناسی اجتماعی
2538-3515
2538-3523
3
3
2020
06
21
نگرش فارسیآموزان دربارۀ نقش متون ادبی در آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبان
11
24
FA
امیرضا
وکیلی فرد
0000-0002-4280-4539
دانشیار گروه آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان، دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)
vakilifard@hum.ikiu.ac.ir
محمد باقر
میرزایی حصاریان
استادیار گروه آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان، دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)
mb.mirzaei@plc.ikiu.ac.ir
محمد تقی
راد
کارشناس ارشد آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان، دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)
mt_rad1338@yahoo.com
10.30473/il.2020.49470.1308
<span dir="RTL" lang="AR-SA">بررسی نگرش زبانآموزان در مورد زبان و ادبیات یکی از مسائل مطرح در زبانشناسی اجتماعی و مطالعات آموزشکاوی زبان است. با مطالعۀ نگرش فارسیآموزان، میتوان از رفتار اجتماعی آنان نسبت به یادگیری زبان و نقش متنهای ادبی در یادگیری زبان فارسی و نیز جایگاه آنها در میان زبانآموزان آگاهی یافت. از آنجا که جایگاه متنهای ادبی در آموزش زبان در میان آموزشکاوان زبان فارسی مورد بحث است، چنین بهنظر میرسد که آگاهی از نگرش فارسیآموزان در این زمینه ضروری است. تاکنون نقش متون ادبی در آموزش زبان فارسی از نگاه فارسیآموزان کمتر مطالعه شده است؛ از همین رو، پژوهش حاضر به روش میدانی با بهرهگیری از پرسشنامه انجام گرفته است. پرسشنامهای شامل 45 گویه در مورد دیدگاه فارسیآموزان دربارۀ نقش متون ادبی درآموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان در اختیار 166 نفر از فارسیآموزان دورۀ تکمیلی قرار گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد که در مجموع، نگرش فارسیآموزان نسبت به استفاده از متون ادبی در آموزش زبان فارسی مثبت و معنیدار است و شاخصهای مورد نظر در ترغیب فارسیآموزان نسبت به آموزش زبان فارسی از طریق متون ادبی مؤثّر است. نتایج پژوهش را میتوان در زمینۀ آموزش زبان و برنامهریزیهای درسی برای فارسیآموزان غیرایرانی به کار گرفت</span>
آموزش زبان فارسی,نگرش,فارسیآموزان غیرایرانی,متنهای ادبی,زبانشناسی اجتماعی
https://sociolinguistics.journals.pnu.ac.ir/article_6881.html
https://sociolinguistics.journals.pnu.ac.ir/article_6881_e571d40b9487b840052489472d56b1e1.pdf
دانشگاه پیامنور
فصلنامه علمی - پژوهشی زبانشناسی اجتماعی
2538-3515
2538-3523
3
3
2020
06
21
استعارة انتخابات و مفهومسازی خودی/غیرخودی در سرخط روزنامههای ایران: دیدگاه تحلیل انتقادی استعاره
25
40
FA
شیرین
پورابراهیم
0000-0001-8416-5168
دانشیار گروه زبانشناسی، دانشگاه پیامنور
pourebrahimsh@pnu.ac.ir
10.30473/il.2020.49655.1318
<span dir="RTL" lang="AR-SA">تحلیل انتقادی استعاره از رویکردهای بینرشتهای در مطالعات زبانی است که عملاً با لیکاف و جانسون (1980) شروع شد و چارتریس</span><span dir="RTL" lang="AR-SA">–</span><span dir="RTL" lang="AR-SA"> بلک (2004) به معرفی آن بهعنوان یک نظریه پرداخت. این پژوهش درصدد است به چگونگی مفهومسازی انتخابات در سرخط روزنامههای ایران بپردازد و اینکه چگونه ایدئولوژیهای سیاسی متفاوتِ اصولگرا و اصلاحطلب، در مشروعیتبخشی به خودی و مشروعیتزدایی از رقیب عمل میکنند. برای انجام این کار از مدل محورهای اشاری شیلتون (2004) استفاده میشود. دادههای پژوهش از میان استعارههای مفهومی موجود در سرخط 12 روزنامة اطلاحطلب و اصولگرا در بازه زمانی دوماهة قبل و بعد از انتخابات ریاستجمهوری سال 96 ایران استخراج شد. پس از بررسی مشخص شد که سه استعارة «انتخابات سفر است»، «انتخابات نبرد است» و «انتخابات رقابت است» از سوی هر دو جناح سیاسی با کمیتهای متفاوت به کار رفته است. یافتة جدید این پژوهش این است که در این استعارهها، خودی در محورهای حالا، اینجا و مثبت نزدیک به مرکز اشاری و غیرخودی یا رقیب در ابعاد آنوقت، آنجا و منفی، دور از مرکز اشاری و ارزشهای آن مفهومسازی شده است. این مقاله نشان میدهد ساختها و فرایندهای سیاسی مثل تقابل میان خودی/غیرخودی در زبان به صورت استعاری بر روی محورهای اشاری شیلتون قابل بازنمایی است.</span>
تحلیل انتقادی استعاره,استعارة انتخابات,مدل محورهای اشاری شیلتون,ایدئولوژی,زبانشناسی اجتماعی
https://sociolinguistics.journals.pnu.ac.ir/article_6876.html
https://sociolinguistics.journals.pnu.ac.ir/article_6876_0d8f7f7eaf1884b1acbf6dfa2efb99f9.pdf
دانشگاه پیامنور
فصلنامه علمی - پژوهشی زبانشناسی اجتماعی
2538-3515
2538-3523
3
3
2020
06
21
بررسی پیوستگی و رانش موضوعی در دیوارنوشتهها و کامنتهای اینستاگرام
41
53
FA
ثمینه
رازقی
دانشآموختۀ دکتری زبانشناسی همگانی، دانشگاه الزهرا
samineh.razeghi@gmail.com
فرهاد
ساسانی
دانشیار زبانشناسی همگانی، دانشگاه الزهرا
fsasani@alzahra.ac.ir
مرجان
طاهری
کارشناس ارشد آمار زیستی، دانشگاه علومپزشکی شیراز
mrjntaheri@live.com
10.30473/il.2020.49424.1307
<span dir="RTL" lang="FA">هر بخش از گفتوگو و مکالمه با آنچه در پیش و یا پس از آن میآید مرتبط است، اما گاهی فاصلۀ بسیاری میان موضوع پایانی و موضوع آغازین گفتوگو دیده میشود. هابز (1990) این پدیده را رانش موضوعی مینامد و برای بررسی آن چهار رابطۀ پیوستگی تعریف میکند. حفظ پیوستگی در محیطهای عمومی چندکاربریِ ارتباط رایانهمدار دشوار است، زیرا پیامها به ترتیب اولویت زمانیِ معکوس به نمایش در میآیند و نمیتوان بهسادگی دید که چه پیامی به پیش از خود اشاره دارد. از طرف دیگر نیز، پیامهای مداخلهگری میان پیامهایی که از نظر منطقی یک زنجیره را تشکیل داده و پیوسته است نیز دیده میشود. در نتیجه، میتوان رانش موضوعی و رابطه</span><span lang="FA"><span dir="RTL">های پیوستگی در مکالمات صورتگرفته در زیر دیوارنوشتههای شبکههای مجازی را نیز مورد بررسی قرار داد. در این پژوهش سعی شده است با استفاده از نظریۀ هابز (1990) و هرینگ و نیکس (1997) به بررسی پیوستگی در 27 دیوارنوشته و 4881 کامنت اینستاگرام پرداخته شود. یافتههای این پژوهش نشان میدهند در کامنتهای مرتبط با دیوارنوشتهها ترتیب استفاده از رابطههای پیوستگی عبارتند از: ارتباط موضوعی و تغییر موازی با فاصلۀ 3، 2 و 1، گسست با فاصلۀ 4، توضیح با ترتیب فاصلههای 3، 2 و 1 و فراسخن با فاصلۀ 0، 4، 3، 1 و 2. در کامنتهایی که زنجیرههای مداخلهگر ایجاد میکنند ترتیب رابطههای پیوستگی را میتوان به صورت زیر تعریف کرد: ارتباط موضوعی با کمترین رابطۀ معنایی، توضیح با ترتیب فاصلههای 1، 3 و 2، تغییر موازی با ترتیب فاصلههای 1، 3 و 2 و فراسخن با فاصلۀ صفر و 2.</span></span>
رانش موضوعی,رابطه پپیوستگی,فاصله معنایی,دیوارنوشته,کامنت,اینستاگرام
https://sociolinguistics.journals.pnu.ac.ir/article_6906.html
https://sociolinguistics.journals.pnu.ac.ir/article_6906_68da944d4385c703a329291dd5182795.pdf
دانشگاه پیامنور
فصلنامه علمی - پژوهشی زبانشناسی اجتماعی
2538-3515
2538-3523
3
3
2020
06
21
نقش کلیدواژهها در تحلیل گفتمان مطالعة موردی: «خسی در میقات» و «غربزدگی» دو اثر از جلال آل احمد
55
76
FA
مهسا
کمال پور
دانشجوی دکتری زبانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی قم، واحد علوم و تحقیقات.
kamalpoormahsa58@gmail.com
شهرام
مدرس خیابانی
0000-0001-6022-5306
استادیار گروه آموزش و مترجمی زبان انگلیسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرج.
shahram.modarres@kiau.ac.ir
محمد جواد
حجازی
0000-0003-4194-2208
استادیار گروه زبانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قم
hejazi_mj@yahoo.com
10.30473/il.2019.46452.1265
<span dir="RTL" lang="FA">تبلور و انعکاس افکار، باورها و بهطورکلی ایدئولوژی در صورتهای زبانی یکی از کانونهای موردتوجه در بسیاری از حوزههای زبانشناسی ازجمله تحلیل گفتمان انتقادی بوده است. تولید متنهای ادبی اعم از داستان، رمان و سفرنامه، برگرفته از ایدئولوژی نهفتة نویسندگان است که سعی دارند مخاطب را به سمت آنچه مدنظرشان است، سوق دهند. از سوی دیگر با گسترش علم زبانشناسی پیکرهای، شرایط برای تجزیهوتحلیل حجم زیادی از دادههای زبانی، بیشازپیش فراهم شده است. یکی از مفاهیم مهم در زبانشناسی پیکرهای موضوع کلیدواژگی است. منظور از کلیدواژه، واژة پربسامد در یک پیکره نیست، بلکه منظور واژههایی است که در یک متن خاص بیش ازآنچه از یک پیکره انتظار میرود، فراوانی بالایی داشته باشد. در این پژوهش بر آنیم تا با تکیهبر کلیدواژههای موجود در دو اثر جلال آل احمد، یعنی «خسی در میقات» و «غربزدگی» و با بهرهگیری از رویکرد نظری بیکر (2006) به بررسی فضای سیاسی و اجتماعی حاکم در آثار وی بپردازیم. برای دستیابی به این هدف، پس از ایجاد پیکرة مرجع، شامل تمام آثار جلال آل احمد، به کمک نرمافزار ورد اسمیت، 20 کلیدواژه از این دو اثر استخراج شد و سپس در قالب جملههای نمونه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل نشاندهندۀ تبلور ایدئولوژی جلال آل احمد یعنی نقد غربزدگی و ماشینزدگی، مبارزه با بیعدالتی، ارتقای جامعۀ انسانی، ریشهیابی علل شکستها، دستیابی جامعۀ ایرانی به آزادی، عدالت، رفع تبعیض طبقاتی و تلاش برای حفظ هویت فرهنگی در این دو اثر بوده است.</span>
تحلیل گفتمان انتقادی,کلیدواژه,کلیدواژگی,جلال آل احمد,پیکرة زبانی,زبانشناسیاجتماعی
https://sociolinguistics.journals.pnu.ac.ir/article_6879.html
https://sociolinguistics.journals.pnu.ac.ir/article_6879_f0e887f86d75a940252ca821d836b2b3.pdf
دانشگاه پیامنور
فصلنامه علمی - پژوهشی زبانشناسی اجتماعی
2538-3515
2538-3523
3
3
2020
06
21
جنسیتزدگیِ گفتمانی در جوک فارسی
77
93
FA
سهیل
دانش زاده
دانشآموخته دکتری زبانشناسی دانشگاه تهران
sd.daneshzad@gmail.com
بهروز
محمودی بختیاری
0000-0002-5671-4040
دانشیار گروه هنرهای نمایشی دانشگاه تهران
mbakhtiari@ut.ac.ir
10.30473/il.2020.51087.1356
<span dir="RTL" lang="AR-SA">در شش دهۀ اخیر توصیف مصادیق جنسیتزدگی در زبان و ارزیابی انتقادی این مظاهر گسترش چشمگیری یافته است. انگیزۀ نظری این توجه کمسابقه این مدعای زبانشناسی انتقادی است که بر حسب آن رویدادهای زبانی، همزمان، مولّد و فراوردۀ ساختارهای اجتماعیاند و الگوهای حاکم بر بازنماییهای زبانی بالقوه متأثر از علایق گروههای اجتماعی مسلط هستند. در چارچوب چنین نگرشی است که ردیابیِ مصادیق جنسیتزدگی، به عنوان یک گرایش اجتماعی، در شیوههای کاربری زبان اهمیتی برونزبانی مییابد. جستوجوی نابرابری جنسیتی در آن دسته از فراوردههای زبانی که درآمیخته با فرهنگ عامه هستند، میتواند سرنخهای قابلاعتنایی از نظم اجتماعی مولد آنها به دست دهد. جوک را میتوان یکی از مصادیق پیشنمونهایِ چنین فرآوردههایی دانست. این پژوهش نیز میکوشد در چارچوب بصیرتهای زبانشناسی انتقادی و با نظر به کردارِ اجتماعی برسازندۀ جوک فارسی مصادیق جنسیتزدگی گفتمانی را در زبان- فرهنگ جوکگویی فارسی شناسایی، شمارش و تبیین کند. به منظور دستیابی به این هدف نُه شاخص جنسیتزدگی متناسب با ویژگیهای این گونۀ گفتمانی خاص استخراج شدند و در پیکرهای متشکل از جوکهای محبوب فارسی وارسی گشتند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که مظاهر گوناگون جنسیتزدگی در زبان-فرهنگ جوکگویی فارسی فراوانیِ قابلاعتنایی دارند؛ افرونبراین، این نتیجه حاصل شده است که جنسیتزدگی در جوک منحصر به بهرهبرداری از درونمایههای جنسیتزده به عنوان عوامل خندهآفرین نیست و مظاهر زبانی- ساختاری جنسیتزدگی گفتمانی در کلیّت جوک فارسی و فراتر از محدودۀ جوکهای جنسیتزده حضوری چشمگیر دارند.</span>
جوک,جنسیت,جنسیتزدگی گفتمانی,نقش اجتماعی,گفتمان,زبانشناسی انتقادی,زبانشناسی اجتماعی
https://sociolinguistics.journals.pnu.ac.ir/article_6874.html
https://sociolinguistics.journals.pnu.ac.ir/article_6874_568b2f61b09f4a43532fc48a8e1226d4.pdf
دانشگاه پیامنور
فصلنامه علمی - پژوهشی زبانشناسی اجتماعی
2538-3515
2538-3523
3
3
2020
06
21
بررسی زبانشناختی کارکرد تابوهای زبانی در سینمای معاصر ایران
94
110
FA
نرگس
رحمانی
دانشجوی دکتری زبانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد زنجان
n.rahmani.znu@gmail.com
بهزاد
رهبر
0000-0002-9275-8251
استادیار زبانشناسی، دانشگاه علامه طباطبائی
behzadrahbar@atu.ac.ir
محمد رضا
اروجی
0000-0003-0445-8169
استادیار زبان شناسی ، واحد زنجان،دانشگاه آزاد اسلامی،زنجان ،ایران
mohammadrezaoroji@yahoo.com
10.30473/il.2020.50968.1346
<span dir="RTL" lang="AR-SA">پژوهش حاضر به بررسی کارکرد تابوهای زبانی سینمای معاصر ایران و تأثیر جنسیت شخصیتهای فیلمها و فیلمنامهنویسان در ابراز آنها میپردازد. بیست فیلم منتخب، در بازۀ زمانی سالهای 1376 تا 1396 بوده و پس از مشاهدۀ فیلمها، دادهها استخراج و یاداشتبرداری گردیدهاند. در این راستا، طبقهبندی وارداف (2006) اصلاح شده و با فرهنگ ایران تطابق یافته است. نتایج نشان میدهد از میان کارکردهای طبقهبندی مذکور، جلب توجه، تحریک و تحقیر در سینمای ایران مشاهده گردید. بهعلاوه، چهار کارکرد جدید شامل تأکید، تخلیۀ روانی، ترس و ابراز محبت نیز شناسایی شدند. بر اساس نتایج، دشواژههای مربوط به تخلیۀ روانی با فاصلهای قابلتوجه با سایر دشواژهها، با میزان 49% دارای بیشترین فراوانی هستند. در ارتباط با جنسیت، یافتههای این پژوهش مؤید آن است که کاربرد دشواژه در میان شخصیتهای مرد بیش از شخصیتهای زن است. از طرفی، فیلمنامهنویسان زن در قیاس با فیلمنامهنویسان مرد از دشواژههای بیشتری بهره بردهاند. نتایج حاصل در شناخت هرچه بیشتر جلوههای بیانی غیررسمی زبان مؤثر بوده و لایههای پنهان شیوههای بروز احساس در موقعیتهای انسانی مکالمه را واکاوی میکند. نمایشنامهنویسان، فیلمنامهنویسان، طراحان زبانی، زبانشناسان و حتی معلمان زبان میتوانند از یافتههای این پژوهش بهره ببرند.</span>
تابوی زبانی,زبانشناسی اجتماعی,سینمای معاصر ایران,کارکرد دشواژه,جنسیت,فیلمنامه
https://sociolinguistics.journals.pnu.ac.ir/article_6853.html
https://sociolinguistics.journals.pnu.ac.ir/article_6853_288beec0f33c13470f2a5aa1e6377939.pdf
دانشگاه پیامنور
فصلنامه علمی - پژوهشی زبانشناسی اجتماعی
2538-3515
2538-3523
3
3
2020
06
21
فضاسازی و راهبردهای آن در ترجمه از انگلیسی به فارسی بر مبنای نظریۀ فضاهای ذهنی فوکونیه (1998)
111
125
FA
سیده فاطمه
هاشمی
دانشآموختۀ کارشناسی ارشد زبانشناسی همگانی، دانشگاه پیام نور
f.hashemi2000@gmail.com
فاطمه
علوی
0000-0002-0068-3193
استادیار گروه زبانشناسی همگانی، دانشگاه پیام نور
falavi76@gmail.com
فاطمه
کرمپور
استادیار گروه زبانشناسی همگانی، دانشگاه پیام نور
fateme.karampour@gmail.com
10.30473/il.2020.52888.1362
<span dir="RTL" lang="AR-SA">هدف از مطالعۀ حاضر بررسی نحوۀ فضاسازی و چگونگی انتقال فضا طی فرایند ترجمه از انگلیسی به فارسی با تکیه بر نظریۀ فضاهای ذهنی فوکونیه (1998) است. این مقاله بر آنست که نقش و بسامد عناصر فضاساز در تشکیل فضاهای ذهنی و میزان همسویی فضاهای ذهنی نزد مخاطبان دو زبان را ارزیابی نماید. نقش عوامل بافتی، کاربردشناختی و تأثیر مترجم در انتقال فضاهایی همسان از دیگر مواردیست که در این پژوهش بدان پرداخته شده است. پیکرۀ دادههای پژوهش مشتمل بر 100 جمله از دو رمان بادبادکباز (حسینی، 2003) و پیرمرد و دریا (همینگوی، 1990) و معادل فارسی این دو اثر (غبرائی، 1396؛ دریابندری، 1385) است که با یکدیگر مقایسه و به صورت توصیفی تحلیلی ارزیابی گردیدهاند. یافتههای پژوهش گویای آنست که بیشترین بسامد عناصر فضاساز به گروههای حرف اضافه و عناصر قیدی اختصاص دارد و علیرغم برخی تفاوتها در نوع و تعداد فضاسازهای دو زبان، فضاسازی به صورت تقریبا همسان صورت میپذیرد. نقش عوامل بافتی و کاربردشناسی نیز از طریق ابهامزدایی از برخی واژهها، در ترجمۀ صحیح متن و انتقال جزئیّات فضای ذهنی، مهم ارزیابی گردید.</span>
زبانشناسی,نظریۀ فوکونیه,فضاهای ذهنی,فضاسازها,ترجمه,عوامل بافتی و کاربردشناختی,زبانشناسی اجتماعی
https://sociolinguistics.journals.pnu.ac.ir/article_6878.html
https://sociolinguistics.journals.pnu.ac.ir/article_6878_fe85132657d7b83a7485b32ec4879de5.pdf