نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار زبان شناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.
چکیده
هدف از این مطالعه تبیین رابطۀ نامگان -بعنوان ذخیرهگاه نامهای خاص- با واژگان ذهنی و همچنین پدیدۀ نامعنوانی بعنوان سازوکاری برای تبدیل نامهای خاص به واژههای عام، از منظر نامشناسی شناختی است. این مطالعه از نوع تحقیقات توصیفی مبنایی است که به روش کتابخانهای به گردآوری دادهها پرداخته است و به دنبال یافتن پاسخی برای این سئوالات است که آیا پدیدۀ نامعنوانی در زبان فارسی فعال است و در صورت مثبت بودن جواب، در قالب چه فرایندهایی به تولید واژههای عام میپردازد. چارچوب نظری این مطالعه مبتنی بر نظریات بارسلونا (2003) در تبیین نقش مجاز مفهومی در شکلگیری نامهای خاص و بازطبقهبندی آنها بعنوان اسم عام و همچنین الگوی پیشنهادی گلوکسبرگ و کیسر (1990) تحت عنوان الگوی طبقه-شمولِ درک استعارههای مفهومی است. بررسی دادهها نشان داد که نامعنوانی در زبان فارسی در قالب فرایندهای واژهسازی نظیر اشتقاق، تبدیل و ترکیب، بستری را برای تبدیل نامهای خاص به واژههای عام فراهم میسازد و به تولید واژههای عامی نظیر رستمینه، لیوان و دارچین میپردازد. این پدیده از منظر شناختی و بر اساس مفاهیم مجاز و استعاره مفهومی قابل توجیه است. کنش متوالی استعاره و مجازهای مفهومی و نقشآفرینی هر یک در فراهم آوردن شرایط بروز دیگری، یادآور پدیده شناختی «استعارۀ مجازبنیاد» است.
کلیدواژهها
موضوعات