زبان و فرهنگ
حامد مولایی کوهبنانی؛ عالیه نخعی پور
چکیده
رنگواژهها در زبانشناسی اجتماعی عاملی برای ارتباط میان زبان و فرهنگ محسوب میشوند. در پژوهش حاضر، با تکیه بر نظریۀ برلین و کای (1969) و نظریۀ مکنیل (1972) به بررسی تاثیرپذیری رنگواژههای کرمانی از منابع و ذخایر طبیعی و همچنین تحلیل رنگواژههای مورد استفاده در قالی کرمان پرداخته خواهد شد. روش انجام پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است. ...
بیشتر
رنگواژهها در زبانشناسی اجتماعی عاملی برای ارتباط میان زبان و فرهنگ محسوب میشوند. در پژوهش حاضر، با تکیه بر نظریۀ برلین و کای (1969) و نظریۀ مکنیل (1972) به بررسی تاثیرپذیری رنگواژههای کرمانی از منابع و ذخایر طبیعی و همچنین تحلیل رنگواژههای مورد استفاده در قالی کرمان پرداخته خواهد شد. روش انجام پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است. جامعه زبانی مشتمل بر دو گروه 15 نفره از افراد بالای 55 سال بومی مناطق کرمان و راور است. گروه اول دارای سابقه و مهارت در قالیبافی و گروه دوم فاقد آن بودند. داده-های پژوهش در دو مرحله و از طریق مصاحبه جمعآوری شده است. نتایج بخش اول نشان میدهد که رنگواژههای اصلی گونۀ کرمانی شباهت نسبتا بالایی با همگانیهای برلین و کای (1969) و همچنین رنگواژههای اصلی فارسی علیزاده-صحرایی و راسخمهند (1395) دارند. با اینحال، حضور رنگ-واژۀ پستهای در بین رنگواژههای پربسامد گونۀ کرمانی نشان میدهد که مطابق با فرضیۀ مکنیل (1972) ذخایر طبیعی نیز در انتزاعیسازی رنگواژهای این منطقه موثر هستند. نتایج بخش دوم پژوهش نشان داد که رنگواژههای رایج در قالی کرمان اگرچه در گونۀ گفتاری عامه مردم وارد شدهاند، اما این تاثیرگذاری به حدی نیست که بتوان با قاطعیت از دیدگاه نسبیتگرایی صحبت کرد.
زبانشناسی اجتماعی
یایان تانگ؛ لیلا گل پور
چکیده
در این پژوهش سعی شده است با بررسی تفاوتهای فکری که نشأتگرفته از شغل و اقلیم و محیط زیست بوده است و همچنین بررسی مقایسهای تعدادی از ساختارهای صرفی و نحوی زبان فارسی، انگلیسی و چینی به این پرسش پاسخ داده شود که چه رابطهای میان تفکرات اشخاص و روابط فکر و زبان در سه زبان چینی، فارسی و انگلیسی وجود دارد؟ در این پژوهش از چارچوب ...
بیشتر
در این پژوهش سعی شده است با بررسی تفاوتهای فکری که نشأتگرفته از شغل و اقلیم و محیط زیست بوده است و همچنین بررسی مقایسهای تعدادی از ساختارهای صرفی و نحوی زبان فارسی، انگلیسی و چینی به این پرسش پاسخ داده شود که چه رابطهای میان تفکرات اشخاص و روابط فکر و زبان در سه زبان چینی، فارسی و انگلیسی وجود دارد؟ در این پژوهش از چارچوب نظری نسبیت زبانی (ساپیر، ۱۳۷۶: ۳۶) استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که چینیزبانان و فارسیزبانان موضوعات را به طور کلی و احساساتی توصیف میکنند و به گروه خیلی اهمیت میدهند؛ بنابراین زبانهای چینی و فارسی به معنای خارج از زبان توجه بیشتری دارند. انگلیسیزبانها به تفکر تحلیلی مسلطترند و موضوعات را جزءبهجزء تحلیل میکنند و از نظر ساختار جمله، به شخص و کامل بودن جمله توجه میکند. با بررسی جملات این سه زبان مشخص شد که افعال زبان انگلیسی و زبان فارسی، بر خلاف زبان چینی دارای زمان است، فاعل غیرجاندار در این زبانها میتواند در جایگاه نهاد قرار گیرد، عبارتهای اسمی از از لحاظ شناختگی (معرفه) و ناشناختگی (نکره) اسم، دارای نشانه است. اما در زبان چینی عبارتهای اسمی دارای نشانه نیستند و فاعل غیرجاندار در جایگاه نهاد قرار نمیگیرد. زبان فارسی از نظر ساختار بیشتر شبیه انگلیسی است و از نظر تفکر و فرهنگ با چینیها شباهت بیشتری دارند.