اعظم حکیم؛ زهرا پاکزاد؛ مسعود کوثری
چکیده
کاربرد زبان در هنر معاصر ازجمله نقاشی گونهای رتوریک به شمار میآید. زبان نوشتاری در قالبهای متنوعی تصویر را همراهی میکند؛ ازجمله استفاده از نوشتار در نقاشی به صورت متصل با اثر که به متن دووجهی تصویری و زبانی شکل میدهد. زبانشناسانی چون مایکل اتول به مطالعۀ متنهای غیرزبانی همچون نقاشی و در قالب زبانشناسی سیستمی-کارکردی ...
بیشتر
کاربرد زبان در هنر معاصر ازجمله نقاشی گونهای رتوریک به شمار میآید. زبان نوشتاری در قالبهای متنوعی تصویر را همراهی میکند؛ ازجمله استفاده از نوشتار در نقاشی به صورت متصل با اثر که به متن دووجهی تصویری و زبانی شکل میدهد. زبانشناسانی چون مایکل اتول به مطالعۀ متنهای غیرزبانی همچون نقاشی و در قالب زبانشناسی سیستمی-کارکردی پرداختهاند. مقالۀ حاضر قصد دارد با تعریف سه کارکرد بازنمایی، مودال و ترکیببندی در چارچوب نظری اتول، متن دووجهی نقاشی را مطالعه کند و با انتخاب و تحلیل بخشی از آثار ساغر دئیری از میان نمونههای بیشمار این گونه از آثار در نقاشی معاصر، به دنبال پاسخ این پرسش برآید که: کارکرد زبان نوشتاری در نقاشی معاصر چیست؟ به نظر میرسد بر اساس چارچوب نظری برگزیده شده زبان و نشانههای نوشتاری در نقاشی، وجه مودالیتۀ قدرتمندی برای ایجاد ارتباط و تعامل با مخاطب به اثر میبخشد و از این طریق نوشتار در نقاشی به ابزاری توانمند در انتقال پیامهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و نقد آنها بدل میشود