زبان و فرهنگ
شکوفه جعفری؛ شادی داوری؛ رویا صدیق ضیابری
چکیده
زبان با استفاده از منابع عینی مانند اندامواژهها، طبیعتواژهها و برخی افعال مفاهیم جهتی مانند بالا، پایین، شمال، جنوب و جز آن را، که مفاهیمی انتزاعی هستند، رمزگذاری میکند. زبان با استفاده از منابع عینی مانند اندامواژهها، طبیعتواژهها و برخی افعال- مفاهیم جهتی -مانند بالا، پایین، شمال، جنوب و امثالهم که مفاهیمی ...
بیشتر
زبان با استفاده از منابع عینی مانند اندامواژهها، طبیعتواژهها و برخی افعال مفاهیم جهتی مانند بالا، پایین، شمال، جنوب و جز آن را، که مفاهیمی انتزاعی هستند، رمزگذاری میکند. زبان با استفاده از منابع عینی مانند اندامواژهها، طبیعتواژهها و برخی افعال- مفاهیم جهتی -مانند بالا، پایین، شمال، جنوب و امثالهم که مفاهیمی انتزاعی هستند- را رمزگذاری میکند. در این پژوهش، فرآیند تحول منابع واژگانی به واژههایی که بر مفاهیم جهتی دلالت دارند، جهتشدگی نامیده میشود. در جهتشدگی منابع واژگانی که بر مصداقهای عینی در طبیعت دلالت دارند و جزئی از جغرافیای فرهنگی-اجتماعی قلمداد میشوند، یعنی به فرهنگ و زندگی اجتماعی بشر در رابطه با زمین مربوط میشوند، برای درک بیشتر و از رهگذر بسط استعاری برای رمزگذاری جهتهای نسبی، اصلی و استعاری به کار میروند. پژوهش حاضر به بررسی جهت شدگی در فارسی بر اساس رویکرد هاینه (1997) پرداختهاست. و برای تعیین ابعاد جهتشدگی، یا تعیین میزان تحولات معنایی، تصریفی–نحوی و آوایی منابع از انگارۀ داوری و نغزگوی کهن (1396؛ 2017) بهره جستهاست. در این پژوهش از کتب نظم و نثر، ضرب المثل، رمان، روزنامه و تارنماها برای جمع آوری دادها استفاده شدهاست. بازۀ زمانی دادهها شامل دورۀ باستان، میانه تا فارسی امروز است. نتایج نشان میدهد زبان فارسی در دورههای مختلف از طبیعتواژههای آسمان، هوا، بام و جزآن برای بیان جهتهای اصلی، نسبی و استعاری استفاده کرده و منابع واژگانی مذکور، نهایتاً متحمل درجۀ دوم دستوریشدگی شدهاند.
زبان و ارتباطات
شادی داوری؛ محسن قاسمی؛ بهناز کوکبی
دوره 1، شماره 2 ، فروردین 1396، ، صفحه 9-16
چکیده
هاینه (2013) نقش اصلی گفتماننماها را برقراری ارتباط میان گفتار و موقعیت گفتمان، یعنی تعامل میان گوینده و شنونده، بیان عقاید گوینده و سازماندهی متن میداند. این عناصر به لحاظ ساخت نحوی مستقل از محیط نحوی جمله هستند. از آنجا که واحدهای مذکور، بهعنوان ابزارهای ویژۀ کاربرد زبان و انتقال مؤثرتر پیام، در ارتباطات اجتماعی نقش برجستهای ...
بیشتر
هاینه (2013) نقش اصلی گفتماننماها را برقراری ارتباط میان گفتار و موقعیت گفتمان، یعنی تعامل میان گوینده و شنونده، بیان عقاید گوینده و سازماندهی متن میداند. این عناصر به لحاظ ساخت نحوی مستقل از محیط نحوی جمله هستند. از آنجا که واحدهای مذکور، بهعنوان ابزارهای ویژۀ کاربرد زبان و انتقال مؤثرتر پیام، در ارتباطات اجتماعی نقش برجستهای بر عهده دارند، بخشی از مطالعات زبانشناسی اجتماعی را تشکیل میدهند. در این مختصر به بررسی دستهای از گفتماننماها در فارسی میپردازیم که نقش و تا حدود زیادی ساخت نحوی ثابت و مشخصی دارند (مانند «حقیقت این است که ...»). این عبارات را بهخاطر نقش آنها در آمادهسازی روند گفتگو و شخص مخاطب برای افشای حقایق، گفتماننماهای «افشا» نامیدهایم. دادههای پژوهش از میان متون مکتوب فارسی امروز و نیز گفتار فارسیزبانان گردآوری شدهاست. مبنای نظری پژوهش دو انگارۀ دستورشناختی و دستوریشدگی اِیجمر (2007) است. تحلیل دادهها نشان میدهد که گفتماننماهای افشا در زبان فارسی تصویری دستوریشده از بند پایه را به نمایش میگذارند چراکه دیگر حامل مفهوم اصلی جمله نیستند. تصویر حاصل لزوم بازنگری در مفاهیم نحوی بند پایه و بند پیرو را از رهگذر حضور عناصر گفتمانی در جمله تقویت میکند.