برخورد زبانها
عبدالحسین حیدری
چکیده
هدف پژوهش حاضر مطالعۀ تغییرات حاصل از تأثیر زبان فارسی بر کاربرد ساختهای سببی ترکیآذربایجانی است. دادهها از تعاملات زبانی گویشوران ترکیآذربایجانی در استان اردبیل گردآوری و استخراج شده است. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. ابتدا دادهها براساس پارامترهای صوری مطالعۀ ساختهای ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر مطالعۀ تغییرات حاصل از تأثیر زبان فارسی بر کاربرد ساختهای سببی ترکیآذربایجانی است. دادهها از تعاملات زبانی گویشوران ترکیآذربایجانی در استان اردبیل گردآوری و استخراج شده است. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. ابتدا دادهها براساس پارامترهای صوری مطالعۀ ساختهای سببی طبقهبندی شد. سپس از منظر دو دیدگاه مطرح در پدیدۀ برخورد زبانها (میرز-اسکاتن، 2006؛ هاینه 2006) تحلیل گردید. با بررسی دادهها براساس معیارهای تمایز وامگیری از رمزگردانی، مشخص شد که تعدادی از جزءهای غیرفعلی فارسی بهصورت وامواژه در ساخت افعال مرکب سببی ترکیآذربایجانی بهکار برده میشوند؛ درصورتیکه سایر جزءهای غیرفعلی فارسی بهعنوان عناصر رمزگردانیشده در گفتار دوزبانهها پدیدار میشوند. یافتهها در انطباق با دیدگاه میرز-اسکاتن (1993 و 2006) است که فرایند تکمیل و تثبیت راهیابی سازهها از یک زبان به زبان دیگر را تحت عنوان پیوستار رمزگردانی-وامگیری پیشنهاد کرده است. وجود جملات مرکب با فعلهای سببی بومی در میان دادهها نشان میدهد که ساخت سببی تحلیلی با کاربرد محدود در ترکیآذربایجانی وجود دارد. مطابق با دیدگاه هاینه (2006)، گویشوران ترکیآذربایجانی از میان ساختهای سببی زبان خود، الگوی منطبق با ساخت متناظر در زبان فارسی را برگزیدهاند و با وامگیری و رمزگردانی جزءهای غیرفعلی فارسی، فراوانی کاربرد ساخت سببی تحلیلی را در زبان خود گسترش دادهاند.روش پژوهش: این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. دادههای اصلی پژوهش از تعاملات زبانی گویشوران ترکی آذربایجانی مناطق مرکزی استان اردبیل گردآوری و استخراج شده است. ابتدا دادهها براساس پارامترهای صوری مطالعۀ ساختهای سببی طبقهبندی شده و سپس از منظر دو دیدگاه مذکور (میرز-اسکاتن، 2006؛ هاینه 2006) تحلیل شده است.یافتهها: با بررسی دادهها براساس معیارهای تمایز وامگیری از رمزگردانی، مشخص شد که تعدادی از جزءهای غیرفعلی فارسی (اجازه، مجبور و ...) بهصورت وامواژه در ساخت افعال مرکب سببی ترکی آذربایجانی بهکار برده میشوند؛ درصورتیکه سایر جزءهای غیرفعلی فارسی بهعنوان عناصر رمزگردانیشده در گفتار دوزبانهها پدیدار میشوند. بنابراین، جزءهای غیرفعلی فارسی همچون «متقاعد، ترغیب و ...» که بهصورت عناصر رمزگردانیشده در گفتار دوزبانههای ترکی آذربایجانی-فارسی نمایان میشوند، ممکن است با گذشت زمان و با کاربرد روزافزون توسط گویشوران به وامواژه تبدیل شوند.بحث و نتیجهگیری: یافتههای پژوهش حاضر در انطباق با دیدگاه میرز-اسکاتن (2006، 1993) است که فرایند تکمیل و تثبیت راهیابی سازهها از یک زبان به زبان دیگر را تحت عنوان پیوستار رمزگردانی-وامگیری پیشنهاد کرده است. برخلاف نتایج مطالعات پیشین، که ساخت سببی تحلیلی در ترکی آذربایجانی را ساخت قرضی از زبان فارسی تصور میکنند، وجود جملات مرکب با فعلهای سببی بومی در میان دادهها نشان میدهد که ساخت سببی تحلیلی با کاربرد محدود در زبان ترکی آذربایجانی وجود دارد. مطابق با دیدگاه هاینه (2006)، گویشوران ترکی آذربایجانی از میان ساختهای سببی زبان خود الگوی منطبق با ساخت مشابه و متناظر در زبان فارسی (ساخت سببی تحلیلی) را برگزیدهاند و با وامگیری و رمزگردانی جزءهای غیرفعلی فارسی، فراوانی کاربرد ساخت سببی تحلیلی را در زبان خود گسترش دادهاند. تغییرات حاصل در کاربرد ساختهای سببی ترکی آذربایجانی بهدلیل همگرایی این زبان با زبان فارسی اتفاق افتاده است که از نتایج مستقیم برخورد و تماس زبانها به شمار میرود. زبان فارسی بهسبب جایگاه رسمی، فرهنگی و ادبی بهعنوان زبان زبرین عمل میکند و ویژگیها و مؤلفههای ردهشناختی خود را بر اثر پدیدۀ تماس زبانی و تحت پیوستار رمزگردانی-وامگیری به سایر زبانها و گویشهای کشورمان منتقل میکند.
برخورد زبانها
جاوید فریدونی؛ نفیسه تدین چهارطاق
چکیده
رمزگردانی یکی از پدیدههای ناشی از تماس زبانی است که در بسیاری از جوامع چندزبانه، از جملۀ جامعۀ شهرستان ارومیه، مرکز استان آذربایجان غربی، مشاهده میشود. هدف از مقالۀ حاضر بررسی مقایسهای میزان، جهت (از ترکی به فارسی یا بالعکس) و سطح رمزگردانی (وند، کلمه، گروه یا جمله) در گفتار روزمرۀ جمعیت مورد پژوهش است. این پژوهش، مطالعهای میدانی ...
بیشتر
رمزگردانی یکی از پدیدههای ناشی از تماس زبانی است که در بسیاری از جوامع چندزبانه، از جملۀ جامعۀ شهرستان ارومیه، مرکز استان آذربایجان غربی، مشاهده میشود. هدف از مقالۀ حاضر بررسی مقایسهای میزان، جهت (از ترکی به فارسی یا بالعکس) و سطح رمزگردانی (وند، کلمه، گروه یا جمله) در گفتار روزمرۀ جمعیت مورد پژوهش است. این پژوهش، مطالعهای میدانی و پیکرهبنیاد بود و جمعیت نمونۀ آن تمام دانشآموزان دختری بودند که در مدارس دورۀ اول دبستان و دورۀ دوم متوسطه در سه منطقۀ کمدرآمد، متوسط و پردرآمد شهرستان ارومیه تحصیل میکردند. دادههای مورد نیاز پژوهش عبارات رمزگردانیشدهای بودند که در گفتار روزمرۀ جمعیت مورد پژوهش اتفاق میافتادند. برای دستیافتن به دادههای مذکور، ابتدا دادههای خام با استفاده از روش مشاهدۀ غیرمشارکتی و ابزار ضبط صدا در مکانهای عمومی به دست آمد؛ سپس دادههای اصلی، یعنی همان عبارات رمزگردانیشده، از میان دادههای خام استخراج شدند. طبق یافتههای پژوهش، پدیدۀ رمزگردانی در میان دانشآموزان مقطع متوسطه و طبقۀ اجتماعی متوسط رایجتر بود. بهعلاوه، بیشترین و کمترین میزان رمزگردانی بهترتیب در سطح کلمه و وند صورت گرفته بود. همچنین جهت غالب رمزگردانی از زبان مادری به فارسی بود. بهعلاوه، نتایج نشان داد که دانشآموزان مقطع متوسطه بیشتر در سطح کلمه و دانشآموزان دبستانی در سطح جمله رمزگردانی میکردند.