زبان و فرهنگ
زهرا براتی؛ بلقیس روشن؛ شیرین پورابراهیم؛ فاطمه یوسفی راد
چکیده
پژوهش حاضر، با ارائة تحلیلی معنایی، به مطالعة میانفرهنگی استعارههای مجازبنیاد دست و پا در زبانهای فارسی و انگلیسی میپردازد. روش پژوهش از نوع اکتشافی است و دادههای آن شامل 32 عبارت استعاری متعارف حاوی بدنواژههای دست و پا برگرفته از اصطلاحات موجود در فرهنگ رایگان است که معادل فارسی آنها براساس فرهنگ معاصر هزاره انگلیسی-فارسی ...
بیشتر
پژوهش حاضر، با ارائة تحلیلی معنایی، به مطالعة میانفرهنگی استعارههای مجازبنیاد دست و پا در زبانهای فارسی و انگلیسی میپردازد. روش پژوهش از نوع اکتشافی است و دادههای آن شامل 32 عبارت استعاری متعارف حاوی بدنواژههای دست و پا برگرفته از اصطلاحات موجود در فرهنگ رایگان است که معادل فارسی آنها براساس فرهنگ معاصر هزاره انگلیسی-فارسی یکجلدی (حقشناس و همکاران، 1381) استخراج شده است. هدف پژوهش تبیین خاستگاه زیستی این استعارهها در زبانهای فارسی و انگلیسی براساس طب کلنگر است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که تعدادی از عبارات استعاری مربوط به دست و پا برمبنای خاستگاه زیستی آنها در طب کلنگر قابل بررسی و برخی نیز در اصل طرحوارهای و نمادین هستند و برحسب رویدادها و عملکردهای بدنی قابلمشاهدة بیرونی شکل گرفتهاند. نتایج پژوهش نشان میدهد که اگرچه با وجود خاستگاه زیستی یکسان، مَجازهای نسبتاً یکسانی را در دو زبان فارسی و انگلیسی شاهد هستیم، اما الگوهای فرهنگی استعارههای متفاوتی را در آنها بهوجود آوردهاند.
و سایر موضوعات پیشنهادی
بیستون عباسی؛ بلقیس روشن؛ نرجسبانو صبوری؛ مهدی سبزواری
چکیده
مقدمه: مقولات معنایی ساختاری پیشنمونهای دارند و از معانی کانونی و حاشیهای تشکیل شدهاند. در مرزهای نامتعین این مقولات معانی حاشیهای و اتفاقی وجود دارند که چندان پایدار نیستند و با گذر زمان از میان میروند. برخی از این معانی ممکن است دوباره در یک دورۀ زمانی دیگر و مستقل از معنای قبلی ظاهر شوند. گیرارتز (1997) این پدیده را تعدد مبادی ...
بیشتر
مقدمه: مقولات معنایی ساختاری پیشنمونهای دارند و از معانی کانونی و حاشیهای تشکیل شدهاند. در مرزهای نامتعین این مقولات معانی حاشیهای و اتفاقی وجود دارند که چندان پایدار نیستند و با گذر زمان از میان میروند. برخی از این معانی ممکن است دوباره در یک دورۀ زمانی دیگر و مستقل از معنای قبلی ظاهر شوند. گیرارتز (1997) این پدیده را تعدد مبادی معنایی مینامد. تعدد مبادی معنایی از یک سو نشانۀ خصلت پیشنمونهای معنا و از سوی دیگر بیانگر خصلت اجتماعی آن است. در این مقاله تعدد مبادی معنایی را در معانی واژههای زبان فارسی نو از سدۀ چهارم تا امروز بررسی کردیم.روش: برای انجام این پژوهش 10 واژه در حوزۀ معنایی سیاست و حکومتداری در 113 اثر نثر و نظم فارسی از سدۀ چهارم هجری تا دوران کنونی جستجو شدند و معانی مختلف آنها ضبط گردید. سپس معانی حاشیهای مشخص شدند و شرایط صدق تعدد مبادی معنایی برای آنها بررسی شد. برای سهولت بررسی، کل این دوران به دورههای صد سالۀ منطبق بر سدههای هجری قمری تقسیم شد، البته جز دورۀ پس از انقلاب اسلامی که 42 سال است. متون براساس تاریخ تقریبی نگارش به هر دوره تخصیص داده شدند.یافتهها: در این پژوهش معانی مختلف 10 واژۀ آزاد، آزادی، اداره، انقلاب، حکومت، خواجه، دستور، دولت، رژیم و سیاست برای احتمال وجود پدیدۀ تعدد مبادی معنایی بررسی شدند. از این میان پنج واژۀ آزاد، انقلاب، خواجه، دستور و سیاست دارای معانی حاشیهای هستند که تکرار آنها میتواند ناشی از پدیدۀ تعدد مبادی معنایی باشد. در مجموع 9 معنای این پنج واژه (چهار واژۀ نخست هرکدام دو معنا و سیاست یک معنا) در مقطعی از زمان وجود داشته و از بین رفتهاند و پس از زمان قابلتوجهی (احتمالاً) به طور مستقل از وقوع قبلی، بار دیگر کاربرد یافتهاند.بحث و نتیجهگیری: در نتیجۀ این پژوهش مشخص شد، در معانی پنج واژه در مجموع 9 مورد وجود دارد که میتوان تعدد مبادی معنایی به شمار آورد. وجود تعدد مبادی معنایی بدان معنا است که در یک ساختار معنایی پیشنمونهای یک معنای واحد میتواند در دو زمان مختلف در حاشیۀ مقولۀ مفاهیم یک واژه مستقل از هم تولید شود. این امر از یک سو نشاندهندۀ ویژگی پیشنمونهای معنای واژگانی و در سطحی خردتر، نشانۀ مرزهای متزلزل مقوله و معانی حاشیهای اتفاقی است. علاوه بر این، بعد دیگری از پدیدۀ تعدد مبادی معنایی ناظر بر خصلت اجتماعی معنا است، به این صورت که معنا در خلأ وجود ندارد و همچنین به سان ودیعهای ازپیشنهاده در ذهن همۀ گویشوران موجود نیست. معنا توسط گویشوران، و چه بسا توسط یک گویشور، تولید میشود و به گویشوران دیگر منتقل میگردد.
زبانشناسی اجتماعی
حمیده بنیادی؛ بلقیس روشن
چکیده
پژوهش حاضر بنیادی و از نوع تحلیل محتواست و سعی دارد در چارچوب زبانشناسی اجتماعی- شناختی به بررسی برخی عناصر شناختی و اجتماعیِ متون موجود در آموزش زبان فارسی به فارسی (کتاب ششم) (مرکز آموزش زبان و معارف اسلامی، 1395) ویژة غیرفارسیزبانان بپردازد که در دانشگاه جامعةالمصطفی العالمیه آموزش داده میشود. واحد تحلیل ”جمله“ ...
بیشتر
پژوهش حاضر بنیادی و از نوع تحلیل محتواست و سعی دارد در چارچوب زبانشناسی اجتماعی- شناختی به بررسی برخی عناصر شناختی و اجتماعیِ متون موجود در آموزش زبان فارسی به فارسی (کتاب ششم) (مرکز آموزش زبان و معارف اسلامی، 1395) ویژة غیرفارسیزبانان بپردازد که در دانشگاه جامعةالمصطفی العالمیه آموزش داده میشود. واحد تحلیل ”جمله“ و دادهها بهشیوة اسنادی و تمامشماری استخراج شده است. به این منظور، از میان 1150 جملة موجود در این کتاب، جملات حاوی طرحوارههای تصوری پیشنهادی جانسون (1987)، 430 جمله استخراج شد. سپس، از این میان جملات حاوی متغیرهای اجتماعی (400 عدد) مشخص و چگونگی تعامل طرحوارهها و متغیرهای اجتماعی و همگرایی و تلفیق آنها بازنمایی گردید. نتایج نشان دادند که طرحوارههای تصوری «حرکت»، «نیرو»، «مجموعه» و «حجم» بیشترین درک استعاری را مفهومسازی میکنند و طرحوارههایی چون «ارتباط»، «اتحاد» و «جذب» کمترین سهم را دارند. همچنین، متغیرهای اجتماعی «مذهب»، «قدرت»، «نزاکت»، «همبستگی» و «منزلت» بیشترین مشارکت را در ایجاد نظامهای استعاری دارند. تأثیرپذیری محتوای کتاب از نوع مخاطب، هدف از یادگیری زبان فارسی و سبک و نگرش نویسندگان از دیگر دستاوردهای این پژوهش است.
زبان و فرهنگ
بهمن زندی؛ بلقیس روشن؛ مریم امیریخواه
چکیده
پژوهش حاضر بر مبنای نامشناسی اجتماعی و با هدف مقایسة نامگذاری قهوهخانهها با کافیشاپهای شهر تهران از دیدگاه هویتهای چندگانه انجام شده است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و به روش توصیفی- تحلیلی، با بررسی نام 232 قهوهخانه و 296 کافیشاپ شهر تهران انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که هویت فردی در نامگذاری ...
بیشتر
پژوهش حاضر بر مبنای نامشناسی اجتماعی و با هدف مقایسة نامگذاری قهوهخانهها با کافیشاپهای شهر تهران از دیدگاه هویتهای چندگانه انجام شده است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و به روش توصیفی- تحلیلی، با بررسی نام 232 قهوهخانه و 296 کافیشاپ شهر تهران انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که هویت فردی در نامگذاری قهوهخانهها بسیار بیشتر از کافیشاپها تجلی یافته است. به لحاظ هویت جنسیتی، نامهای مردانۀ ایرانی در قهوهخانهها رواج بیشتری از کافیشاپها دارد؛ حال آنکه در نامگذاری کافیشاپها تمایز جنسیتی بارزی به چشم نمیخورد. سهم هویت قومی در نامگذاری هر دو مکان تقریباً یکسان و قابلتوجه است. از سوی دیگر، نامهای ملی و مذهبی در نامگذاری قهوهخانهها نقش بیشتری دارند، در حالی که صاحبان کافیشاپها به نامهای ملی توجه بیشتری دارند. همچنین، هویت فراملی حضور معناداری در نامگذاری کافیشاپهای تهران دارد.