مقاله پژوهشی
سهیلا فرهنگی؛ اشرف السادات رشت بهشت
چکیده
همان گونه که در اجتماعات انسانی نام گذاری اهمیت دارد، در داستاننویسی نیز خلق نامهای مناسب از وظایف مهم نویسندگان محسوب میشود. نویسندگان میتوانند با توجّه به فضا و درونمایۀ داستان، انواع نامها را به صورت عام، خاص، ترکیب وصفی و مانند آن برای شخصیتها در نظر بگیرند؛ یا حتّی برای آنان نامی نیاورند. نامگذاری در داستان مانند ...
بیشتر
همان گونه که در اجتماعات انسانی نام گذاری اهمیت دارد، در داستاننویسی نیز خلق نامهای مناسب از وظایف مهم نویسندگان محسوب میشود. نویسندگان میتوانند با توجّه به فضا و درونمایۀ داستان، انواع نامها را به صورت عام، خاص، ترکیب وصفی و مانند آن برای شخصیتها در نظر بگیرند؛ یا حتّی برای آنان نامی نیاورند. نامگذاری در داستان مانند سبک نویسندگی از نویسندهای به نویسندۀ دیگر متفاوت است. آگاهی از این نکته که هدف نویسنده از آوردن هر نام چه بودهاست، میتواند مخاطب را در درک بهتر معانی پنهان و رمزهای نهفته در داستان یاری دهد. این پژوهش با بهرهگیری از رویکرد نشانهشناختی و با روش توصیفی ـ تحلیلی به نامشناسی شخصیتها در رمان ملکوت نوشتۀ بهرام صادقی میپردازد. استفاده از نشانهشناسی در این پژوهش به منظور کشف رمز نشانهها (نام شخصیتها) و چگونگی فرایند معنادهی آنهاست. نامها در این داستان از دیدگاه زاویة دید، شخصیتشناسی و از منظر معنایی بررسی و تحلیل شدهاند. یافتههای تحقیق نشان میدهد که بیشتر نامهای منتخب صادقی در این داستان با شخصیتها تناسب و همخوانی دارند و نامها بر مبنای کنش و رفتار اشخاص انتخاب شدهاند. همچنین استفاده از نامهای نمادین و استعاری در این داستان -که متأثّر از دورۀ خاصّ سیاسی و اجتماعی پس از کودتای 28 مرداد 1332 است- نشان میدهد که مجموعهای از عوامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به همراه تفکّر خاصّ نویسنده در نامگذاریهای او تأثیرگذار بودهاست.
مقاله پژوهشی
سمیه شوکتی مقرب؛ مهرزاد منصوری؛ حکیمه ایوبیان
چکیده
با وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، منطق هویت و غیریت در گفتمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و امریکا متحول گشته و این دو بازیگر از متحد استراتژیک به نیروهایی متخاصم بدل شدند. از این لحظۀ تاریخی، روابط ایران و امریکا و به تبع آن ایران و غرب، در دایرهای از اگونیسم تا آنتاگویسم بازنمایی گردید. این موضوع در سطوح ذهنی و عینی ...
بیشتر
با وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، منطق هویت و غیریت در گفتمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و امریکا متحول گشته و این دو بازیگر از متحد استراتژیک به نیروهایی متخاصم بدل شدند. از این لحظۀ تاریخی، روابط ایران و امریکا و به تبع آن ایران و غرب، در دایرهای از اگونیسم تا آنتاگویسم بازنمایی گردید. این موضوع در سطوح ذهنی و عینی قابلتوجه بوده و مسالۀ تحریمها علیه ایران یکی از کانونهای اصلی این موضوع بهشمار میرود. نوشتار پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است که «با کانون قراردادن خبرهای منتشرشده در پیکرۀ بهروزشوندۀ NOW در باب مسالۀ تحریمهای اعمالی بر ایران (از سال 2010 همگام با فعالشدن پیکره تا سال 2019)، گفتمان پنهان نهفته در پس این پیکره، چه نشانهها و مفاهیمی را برجستهسازی کرده و یا به حاشیه میراند؟». این پژوهش با طراحی یک سامانۀ روششناختی چندسطحی، در دو سطح خرد و کلان به تحلیل دادهها میپردازد. در سطح خرد با استفاده از پیکرۀ بهروزشوندۀ NOW موارد ناظر بر «تحریمها علیه ایران» را با توجه به مقولههای معنایی و نشانهشناختی دستهبندی کرده و در سطح کلان چگونگی بازنمایی مسالۀ تحریمها علیه ایران با تکیه بر دادههای حاصل از سطح خرد، واکاوی میشود. در سطح کلانِ پژوهش از نظریۀ تحلیل گفتمان (انتقادی) با تاکید بر دیدگاه «گفتمان پنهان» فرکلاف، از دیدگاههای لاکلا و موف و تئون فندیک بهره گرفته میشود. برمبنای یافتهها، در پیکرۀ پژوهش، مسائل بازگشت دگربارۀ تحریمها، نقض آن از سوی برخی کشورها، معافیت برخی دیگر در نتیجۀ همراهی با ایالات متحده، نوع اعمال قانونی آن و مکانها و اشخاص برجستهسازی میشود. پربسامدترین رخدادهای پیکره بیانگر نگرشی یکسویه از منظر ایالات متحده است و از واکنشهای ایران چشمپوشی میکند.
مقاله پژوهشی
امیر عظیمی دولت ابادی؛ پروین علی پور
چکیده
مقالۀ حاضر میکوشد تا با تکیه بر نظریۀ گفتمان لاکلو و موفه به مطالعۀ یکی از سوژههای پرمناقشۀ گفتمانی، یعنی «هویت زنان» در خردهگفتمانهای انقلاب اسلامی یعنی سازندگی، اصلاحات، اصولگرایی رادیکال و اعتدال بپردازد. بدین منظور به تحلیل گفتمان سخنرانیهای «برگزیدگان سیاسیِ» هر یک از گفتمانها پرداخته شده است. تحلیل ...
بیشتر
مقالۀ حاضر میکوشد تا با تکیه بر نظریۀ گفتمان لاکلو و موفه به مطالعۀ یکی از سوژههای پرمناقشۀ گفتمانی، یعنی «هویت زنان» در خردهگفتمانهای انقلاب اسلامی یعنی سازندگی، اصلاحات، اصولگرایی رادیکال و اعتدال بپردازد. بدین منظور به تحلیل گفتمان سخنرانیهای «برگزیدگان سیاسیِ» هر یک از گفتمانها پرداخته شده است. تحلیل گفتمان جایگاه زنان در خردهگفتمانهای درون ابرگفتمان انقلاب اسلامی نشان میدهد که خردهگفتمان سازندگی بر حضور زنان در اجتماع با نشانگان آموزش و اشتغال تأکید دارد. در مقابل، خردهگفتمان اصلاحات بر مشارکت زنان در عرصههای مختلف اجتماعی که همارز با توانمندسازی و اشتغال تلقی شده است، با نشانگان «تغییر نگرش به زنان»، «فرصتهای برابر»، «عدم توجه به جنسیت»، «دانش و آگاهی»، «تحکیم خانواده» و «حجاب (با تساهل)» تأکید میکند. در تخاصم با گفتمان اصلاحات، خردهگفتمان اصولگرای رادیکال ضمن ساختشکنی از دال مرکزی آن که همانا مشارکت است، بر تقویت خانواده و نقش همسری و مادری زنان تأکید میکند. نظام معنایی پایگاه زنان در این خردهگفتمان را نشانگان مادری، مکمل مرد، تربیتکننده، مروج مهرورزی، حجاب و عفاف و اشتغال خانوادگی سامان میدهند. خردهگفتمان اعتدال در تخاصم با گفتمان اصولگرای رادیکال و بر خلاف آن زنان را بهمثابه سوژههای مستقل در نظر گرفته، با تأکید بر برابری زنان و مردان، دال مرکزی خود را برابری زن و مرد نشانهگذاری میکند و نشانگان اشتغال زنان، فرصتهای برابر، رفع موانع حقوقی، خانوادهگرایی، عدم توجه به جنسیت و رفاه و بیمه زنان در پیوند با دال کانونی برابری زن و مرد مفصلبندی میشوند.
مقاله پژوهشی
سید محمود متشرعی؛ فاطمه یوسفی راد
چکیده
این مقاله به بررسی چندمعنایی واژة «جیگر» در زبان فارسی در چارچوب زبانشناسی شناختی اجتماعی میپردازد، با این هدف که نشان دهد رویکرد زبانشناسیِ شناختیاجتماعی بهتر از رویکرد زبانشناسیِ شناختی میتواند از عهدة تبیین انعطاف در معانی مختلف واژههای چندمعنا برآید. در زبانشناسیِ شناختی چندمعنایی واژگانی را نمیتوان ...
بیشتر
این مقاله به بررسی چندمعنایی واژة «جیگر» در زبان فارسی در چارچوب زبانشناسی شناختی اجتماعی میپردازد، با این هدف که نشان دهد رویکرد زبانشناسیِ شناختیاجتماعی بهتر از رویکرد زبانشناسیِ شناختی میتواند از عهدة تبیین انعطاف در معانی مختلف واژههای چندمعنا برآید. در زبانشناسیِ شناختی چندمعنایی واژگانی را نمیتوان به مفهومی ایستا که نزد همۀ گویشوران زبان ثابت است، تقلیل داد و متغیرهای اجتماعی مثل سن، جنسیت، طبقة اجتماعی، سطح سواد و غیره در آن مؤثرند. در این مقاله به پیروی از مدل رابینسون (2010، 2012 الف، 2012 ب و 2014) بهطور خاص تأثیر دو متغیر اجتماعی سن و جنسیت بر تعداد و برجستگی هریک از معانی واژة چندمعنای «جیگر» نزد گویشوران بررسی میشود. اطلاعات به روش کتابخانهای، مصاحبه و پرسشنامه جمعآوری شدهاند. روش پژوهش توصیفیتحلیلی و نیز میدانی، و روش تحلیل دادهها تلفیقی (کمّی و کیفی) است. نتایج نشان داد که زبانشناسیِ شناختیاجتماعی میتواند تنوع معنایی واژههای چندمعنا و تأثیر متغیرهای اجتماعی جنسیت و سن بر تعداد و برجستگی هریک از معانی را دقیقتر تبیین کند. بهعبارتدیگر، نتایج نشان داد که معانی مختلف واژة چندمعنای مذکور در میان گویشوران زن و مرد متعلق به گروههای سنی متفاوت، توزیع یکسانی ندارد و تصادفی نیست، بلکه به میزان چشمگیری تحتتأثیر سن و جنسیت است.
مقاله پژوهشی
مهسا صادقی
چکیده
امروزه تبلیغات نقشی برجسته و تردیدناپذیر در زندگی انسان و بسیاری از جنبههای گوناگون فعالیت جوامع انسانی دارند و به همین دلیل متون تبلیغاتی نیز بسیار مهماند. از دیدگاه زبانشناسی نقشگرا و بهویژه نظریۀ انسجام هلیدی و حسن (1976)، یکی از ملاکهای مهمِ معنامندی و اثرگذاریِ متون «انسجام» است. بنابراین انتظار میرود که متون ...
بیشتر
امروزه تبلیغات نقشی برجسته و تردیدناپذیر در زندگی انسان و بسیاری از جنبههای گوناگون فعالیت جوامع انسانی دارند و به همین دلیل متون تبلیغاتی نیز بسیار مهماند. از دیدگاه زبانشناسی نقشگرا و بهویژه نظریۀ انسجام هلیدی و حسن (1976)، یکی از ملاکهای مهمِ معنامندی و اثرگذاریِ متون «انسجام» است. بنابراین انتظار میرود که متون تبلیغاتی که با هدف ترغیب مخاطبان و تأثیرگذاری بر آنها نگاشته میشوند نیز انسجام محکمی داشته باشند. پرسش اصلی پژوهش این است که ارجاع که یکی از عوامل انسجامبخش است چه نقشی در ایجاد انسجام در متون تبلیغاتی دارد و کاربرد این عامل انسجامی در تبلیغات فارسی و انگلیسی چه شباهتها و تفاوتهایی با هم دارد؟ نظر به اهمیت و رونق تبلیغات فرآوردههای غذایی در میان انواع گوناگون تبلیغات، دادههای پژوهش (شامل 15 نمونه متن تبلیغاتی به زبان فارسی و 15 نمونه متن تبلیغاتی به زبان انگلیسی) به روش نمونهبرداری تصادفی در بازۀ زمانی سهماهه از اسفند 1396 تا اردیبهشت 1397 از میان تبلیغات حوزۀ فرآوردهها و محصولات غذایی در شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای انتخاب شدهاند. یافتههای پژوهش نشاندهندۀ آن است که در متون تبلیغاتی فارسی فراوانی ارجاع اشارهای بیش از ارجاع شخصی و مقایسهای است، درحالیکه در متون تبلیغاتی انگلیسی فراوانی ارجاع شخصی بسیار بیشتر از دو نوع دیگر است. از میان انواع ارجاع شخصی، در هردو متون فارسی و انگلیسی بیشترین ارجاع به مخاطب بوده است که این موضوع باتوجهبه هدف تبلیغات که سخن گفتن با مخاطب و تأثیرگذاری بر اوست، توجیهپذیر است. نتایج همچنین بیانگر آن است که ارجاع اشارهای در متون فارسی بیشتر در قالب عناصر گروه اسمی ظاهر شده است ولی در متون انگلیسی بیشتر در قالب گروه قیدی. همچنین، از میان انواع ارجاع مقایسهای در هر دو متون، کاربرد ارجاع مقایسهای خاص بیشتر از عام است.
مقاله پژوهشی
کتایون مسیب زاده مقدم؛ طیبه خوشبخت؛ حبیب گوهری؛ شهرام ولیدی
چکیده
فرمولوارههای بیان تقاضا، بخش مهمی از فرمولوارهها هستند که مفاهیم آنها از دیدگاه زبانشناسی اجتماعی قابل تأویل و تفسیر به الگوهای فرهنگی- اجتماعی خاصی است. علیرغم اهمیت این موضوع، پژوهش خاصی در مورد آنها در گویش گیلکی رشت صورت نگرفته است. هدف این مقاله در گام نخست شناسایی و معرفی نشانگرهای ادب و مهیاکنندهها ...
بیشتر
فرمولوارههای بیان تقاضا، بخش مهمی از فرمولوارهها هستند که مفاهیم آنها از دیدگاه زبانشناسی اجتماعی قابل تأویل و تفسیر به الگوهای فرهنگی- اجتماعی خاصی است. علیرغم اهمیت این موضوع، پژوهش خاصی در مورد آنها در گویش گیلکی رشت صورت نگرفته است. هدف این مقاله در گام نخست شناسایی و معرفی نشانگرهای ادب و مهیاکنندهها در زنجیرۀ فرمولوارههای بیان مؤدبانۀ تقاضا در گویش گیلکی رشت و در گام دوم با دیدگاهی مبتنی بر زبانشناسی اجتماعی، واکاوی نقش این فرمولوارهها در تعاملات اجتماعی است. دادهها، با استفاده از رویکرد کیفی و روش قومنگاری، از منابع سهگانۀ دادههای گفتار طبیعی، شمّ زبانی و مصاحبۀ نیمهساختاریافته با گویشوران اخذ شده است. نمونۀ آماری، متشکلاز گویشوران میانسال و مسن بومی از سه روستای توابع شهرستان رشت است که با روش گلولهبرفی انتخاب شدند. استخراج فرمولوارهها بر مبنای مدل بلوم-کالکا و همکاران (1989) و تحلیل جامعهشناختی آنها، بر اساس مدل فرگوسن (1976) صورت گرفته است. یافتههای این پژوهش، به شناسایی طیفی از رایجترین نشانگرها و مهیاکنندهها در ساختار فرمولوارههای بیان مؤدبانۀ تقاضا در گویش گیلکی رشت منجر شد. نتایج تحلیل محتوای فرمولوارهها، بیانگر برخی ارزشهای اجتماعی نظیر نقش جامعهپذیری، نقش ادب در تعاملات اجتماعی، اهمیت رعایت حقوق دیگران، تواضع و روحیۀ مشارکت میباشد که در فرهنگ گویشوران منطقه نهادینه شده است.
مقاله پژوهشی
گلنار قلعه خانی؛ مجتبی دورودی
چکیده
از جمله واژگانی که در برابر دگرگونیهای زبان ایستادگی بیشتری از خود نشان میدهند و ساختار کهن آنان کمتر دستخوش تغییر میگردد جاینامها و نام مکانها در حوزههای جغرافیایی فرهنگی است. گسترش زبان فارسی معیار بسیاری از ساختارِ واژگانِ کهن را در نمودگاه زدایش و دگرسانی قرار میدهد؛ هر چند که نمیتوان جاینامها را از این روند ...
بیشتر
از جمله واژگانی که در برابر دگرگونیهای زبان ایستادگی بیشتری از خود نشان میدهند و ساختار کهن آنان کمتر دستخوش تغییر میگردد جاینامها و نام مکانها در حوزههای جغرافیایی فرهنگی است. گسترش زبان فارسی معیار بسیاری از ساختارِ واژگانِ کهن را در نمودگاه زدایش و دگرسانی قرار میدهد؛ هر چند که نمیتوان جاینامها را از این روند جدا دانست، ایستادگی این واژگان در خاطرۀ جمعی مردمانِ هر سرزمین ضامن ماندگاری آنهاست؛ نامهایی که از گذشتههای دور با ما سخن میگویند. امروزه به خاطر عدم آشنایی با ساختارِ کهنِِ چنین جاینامهایی، داستانها و روایتهای عامیانهای پیرامون معنای آنها شکل گرفته است که میتوان از آنها با عنوان ریشهشناسی عامیانه نام برد. پژوهش حاضر کوششی است در شناساندن، معرفی و بررسی ریشهشناختی پارهای از جاینامها در شهر شیراز که دارای ساختاری کهن هستند و هنوز در میان گویشورانِ این شهر بهکار برده میشوند؛ نامهایی چون: بالاکفت، برمدلک، پایِکُتا، تاقِ اُسکرو، تُلپَروَست، تلخدِش، دراک، دَرکی، دهکُرِه، دُزَک، فهندژ، قلات، قُمشه، کَتَسبِس، کُشَن، کفترک و گویم. جاینامهایی که با وجود دیرینگی هنوز به همان شکل کهن در میان گویشورانِ شهر شیراز خوانِش میشوند؛ هر چند که از معنای نهفته در آنها آگاهی چندانی وجود ندارد.